سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاره کم سنه
 
قالب وبلاگ
برای دومین بار پای چوبه‌دار
سابقه‌دار است و یک‌بار به خاطر قتل، بازداشتش کردند اما توانست با گرفتن رضایت از اولیای‌دم از زندان آزاد شود. اما حالا بار دیگر به جرم قتل بازداشت شده‌ است. حامد جوانی است که ادعا می‌کند این بار اتهام قتل را به اشتباه به او وارد کردند و او چنین کاری نکرده ‌است. این جوان که در دادگاه کیفری‌استان البرز محاکمه شده‌ است، توضیح می‌دهد که چطور بازداشت شد و چرا ادعا می‌کند قاتل نیست.

متهم به قتل جوانی هستی که در پارک به تو نگاه کرده‌است و تو با او دعوا کردی.


من نه آن جوان را می‌شناسم و نه اصلا با چنین کسی دعوا کردم.

اگر تو دعوا نکردی پس چرا چنین اتهامی به تو وارد شد؟

آنها مرا به اشتباه گرفتند. شاید به این خاطر که با قاتل اصلی شباهت‌هایی دارم.

اما تو را به خاطر شباهت نگرفتند. کسانی که آنجا بودند معرفی‌ات کردند.

کسی که من را معرفی کرده اشتباه کرده. شاید در مورد شخص دیگری صحبت می‌کند.

چطور بازداشت شدی؟

در زندان بودم که به من گفتند باید دوباره بازجویی شوی و متهم به قتل هستی.

نپرسیدی متهم به قتل چه کسی؟

پرسیدم اما جوابم را ندادند و گفتند برو به بازپرس بگو برای چه باید بازجویی شوی.

بازپرس چه گفت؟

گفت متهم هستی چند ماه قبل جوانی را در پارکی در کرج کشته‌ای؛ در حالی که من این‌کار را نکرده ‌بودم.

به بازپرس گفتی که این‌کار را نکردی؟

بله گفتم و توضیح هم دادم که اصلا نه مقتول را می‌شناسم و نه در زمان حادثه در کرج بودم.

پس چرا تو را متهم کردند؟

چند روز بعد از بازداشتم در اداره آگاهی، مرا میان چند نفر قرار دادند و گفتند پشت شیشه منتظر باش. بعد از چند دقیقه آمدند و گفتند شاهدان، مرا شناسایی کردند. در حالی که من اصلا در آن محل نبودم و افرادی را که علیه من شهادت دادند هم نمی‌شناختم.

پس چرا تو را معرفی کردند؟

چون دوستشان کشته‌ شده‌ بود و می‌خواستند یک نفر را حتما معرفی کنند.

چرا در میان این همه مجرم، تو را شناسایی کردند؟

آن‌طور که می‌گویند یک نفر ادعا کرده من در پارکی آدم کشتم و حالا هم به جرم دیگری بازداشت هستم. آنها هم آمده‌اند سراغ من که تو بودی که بچه ما را کشتی، در حالی که من اصلا آنجا  نبودم.

آنچه در پرونده‌ات بازتاب داده شده چیست؟

آن‌طور که من متوجه شدم چند وقت قبل جوانی در یک پارک به دست شخصی کشته می‌شود و قاتل هم فرار می‌کند. اولیای‌دم نمی‌توانند قاتل را شناسایی کنند. مدتی بعد برادر مقتول در پادگان محل خدمتش می‌شنود که شخصی به نام حامد در آن پارک آدم کشته و فرار کرده‌ است. دوست برادر مقتول، مشخصات مرا می‌دهد و می‌گوید حالا هم در زندان است. آنها هم پیگیری می‌کنند و به من می‌رسند و بازداشتم می‌کنند.

شخصی که تو را معرفی کرده‌است، می‌شناسی؟

بله می‌شناسم هم محلی من است، البته دوستی با او ندارم.

می‌دانی مقتول آن روز در پارک چه می‌کرده‌ است؟

آن‌طور که برادرش می‌گوید برای جشن تولدی در پارک دور هم جمع شده‌ بودند که این اتفاق افتاده‌ است.

برادر مقتول بر اساس چه مدارکی تو را شناسایی کرد؟

خودش می‌گوید چند روزی ماجرا را پیگیری کرده و مطمئن شده‌است که من بودم.

چرا دوستت ادعا کرده تو آدم کشتی، اگر این‌کار را نکرده‌ای چرا باید چنین حرفی در مورد تو زده‌ شود؟

واقعا نمی‌دانم چرا این حرف را زدند. شاید به این خاطر بود که من زیاد دعوا می‌کردم، به همین خاطر هر دعوایی در محل می‌شد، به گردن من می‌انداختند.

گفتی وقتی برای بازجویی در مورد قتل تو را آوردند در زندان بودی، چرا؟

دعوا کرده ‌بودم و به خاطر دعوا مرا بازداشت کرده‌ بودند.

چرا دعوا کرده ‌بودی؟

من آدم عصبی هستم و خیلی درگیر می‌شوم. ضرب و جرح کرده‌بودم و با چاقو کسی را زده‌ بودم.

تو سابقه دار هستی؟

بله. چندبار به اتهام چاقوکشی بازداشت شدم.

سابقه قتل هم داری؟

بله پنج سال پیش، یک نفر را کشتم.

چرا دست به قتل زدی؟

نزاع بود. با هم درگیر شدیم و من هم چاقو کشیدم و یک ضربه زدم که باعث مرگش شد.

مجازات قتل قصاص است، تو چطور آزاد شدی؟

اولیای‌دم رضایت دادند. گفتند دیه می‌گیرند و قصاص نمی‌کنند.

پول دیه را چطور جور کردی؟

خانواده‌ام جور کردند. خانه‌ای داشتیم که ارث پدری بود، برادرم آن را فروخت و پول دیه را داد.

چند سال در زندان ماندی؟

سه سال.

تو که می‌دانی چقدر سخت است که زیر تیغ باشی، چطور دوباره دست به چاقو بردی؟

بعد از این‌که از زندان آزاد شدم نمی‌خواستم این‌کار را بکنم و می‌خواستم زندگی سالمی داشته باشم. اما دوباره با دوستان سابقم رابطه برقرار کردم و آنها باز مرا به این سمت کشاندند.

بعد از قتلی که مرتکب شده‌ بودی و با رضایت ختم شد و از زندان آزاد شدی، چندبار دیگر بازداشت شدی؟

دوبار بازداشت شدم. یک‌بار دوسال در زندان ماندم و یک‌بار هم منتظر بودم تا تکلیفم مشخص شود که دوباره به جرم قتل بازداشت شدم.

هر دوبار به خاطر درگیری بود؟

بله. هر دوبار دعوا کردم و با قمه طرف مقابلم را زدم.

وقتی دوباره بعد از آزادی از زندان قمه‌کشی کردی، آن هم در شرایطی که می‌دانستی چه کار خطرناکی است و تجربه کشتن یک انسان را هم داشتی و به خاطرش تا پای چوبه دار هم رفتی، بنابراین اولیای‌دم و دادگاه حق دارند باور کنند که تو ضارب پسر جوان بودی و حالا انکار می‌کنی!

من که توضیح دادم. قتل کار من نبود و من اصلا آنجا نبودم. درست است که سابقه‌دار هستم و مردم و قضات به من مثل آدم‌های عادی نگاه نمی‌کنند و فکر می‌کنند من خطا کارم اما در این مورد واقعا قاتل نبودم و دروغ هم نمی‌گویم.

فکر می‌کنی چه حکمی در انتظارت باشد؟

نمی‌دانم. اما فکر نمی‌کنم دفاعیاتم را باور کرده‌ باشند. نه اولیای‌دم و نه قضات. به هر حال من تاپایان، این راه را خواهم رفت. سعی می‌کنم زندان را تحمل کنم و راه‌های قانونی برای اثبات بی‌گناهی‌ام را بروم.

اما مدارک علیه توست.

من یک‌بار تاپای چوبه‌دار رفتم و برگشتم. دفعه قبل گناهکار بودم اما این بار گناهکار نیستم و فکر می‌کنم که می‌توانم دوباره این سختی را پشت سر بگذارم و بیرون بیایم.

این بار می‌خواهم زندگی خوبی داشته ‌باشم. سعی می‌کنم در زندان دوره‌های گروه‌ درمانی را بروم و از مددکارم کمک بگیرم تا بتوانم برای یک زندگی خوب آماده شوم و وقتی وارد جامعه شدم دیگر به مردم آسیب نرسانم و آنها را اذیت نکنم. امیدوارم بتوانم این‌کار را بکنم.

حرفی با خانواده اولیای‌دم یا با خانواده خودت داری؟

درخواستم از اولیای‌دم این است که بی‌خود مرا متهم نکنند. درست است که عزیزشان را از دست دادند اما من باعث آن نبودم. نمی‌شود بر اساس حرف یک نفر بیایند و یک نفر دیگر رامتهم کنند. از خانواده خودم هم به‌خاطر دردسرهایی که برایشان درست می‌کنم، عذرخواهی می‌کنم. بویژه از مادرم که در این مدت خیلی او را اذیت کردم و خیلی باعث عذاب کشیدنش شدم


[ دوشنبه 91/5/2 ] [ 10:27 عصر ] [ عطا ملایی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
.. من عاشق محمدم
درباره وبلاگ
لینک دوستان
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 461
بازدید دیروز: 95
کل بازدیدها: 1037418